بررسی ۱۵ الگوی رفتاری متداول DISC، از شایعه تا واقعیت !

می‌خوایم یکی از قدیمی‌ترین تحقیقات انجام شده در حوزه DISC رو به چالش بکشیم و اون رو باهم بررسی کنیم. آیا هرچیزی که در وبسایت‌های خارجی هست درسته و ما باید ازش استفاده کنیم؟ شایدم هم باید...
راهنمای مطالعه

توی مبحث DISC هم مثل تموم سرفصل‌های آموزشی دیگه حرف‌های ضد و نقیض زیادی وجود داره مخصوصا اینکه علوم انسانی هیچوقت قطعیتی نداشتن و اکثریت نتایج و نظریه‌ها هم از مطالعه یه عده بر روی یک گروه از انسان‌ها بوده.

در این مقاله میخوام به موضوع ۱۵ الگوی متداول در DISC بپردازم که پایه اصلی اون مقالات خارجی هستند و عملا این تئوری، یک تئوری کپی شده از منابع خارجی محسوب میشه که خود همین تئوری در همون منابع خارجی تقریبا منسوخ شده و به دیسک کلاسیک (DISC Classic) معروفه ولی متاسفانه بعضا همچنان در ایران تدریس میشه.

منبع در حوزه شخصیت شناسی DISC

داستان این ۱۵ الگوی متداول DISC دقیقا چیه؟

خلاصه داستان اینطوریه که ظاهرا یه فردی (به روایتی آقای جان گایر، که در مقاله تاریخچه مدل DISC راجع بهش صحبت کردیم) چندین سال قبل در یک کشوری از یه جمعیتی تست دیسک گرفته و نتایج این تست رو که بررسی کردن به ۱۵ الگوی دیسک رسیدن که از بقیه تعدادش بیشتر بوده و به همین دلیل اون ۱۵ مدل رو به عنوان مدل‌های اصلی DISC معرفی کرده.

خب حالا مشکل داستان کجاست؟ در ادامه توضیح میدم…

تصویر 15 تیپ شخصیتی متداول دیسک

۱۵ تیپ شخصیتی دیسک دقیقا کدوم ها هستن؟

وبسایت‌های زیادی (داخلی و خارجی) درمورد ۱۵ تیپ شخصیتی DISC، صحبت‌هایی کردن و تئوری‌هایی ارائه دادن که این تئوری که از چندین جهت قابل بررسی هست:

  • مدل DISC اصلا شخصیت شناسی نیست و هرکسی رو که دیدید در آموزش‌هاش از کلمه شخصیت شناسی استفاده می‌کنه بدونید که حتی با بدیهیات و موارد ابتدایی دیسک هم آشنا نیست و صرفا یه سری موارد رو شنیده یا خونده.
  • خود این ۱۵ مدل ایرادات بسیاری داره که در ادامه همین مقاله مفصل درموردش صحبت کردم

در اینجا به طور خیلی خلاصه اون ۱۵ مدل رفتاری رو براتون آوردیم که باهاشون آشنا بشید (اما توجه کنید که این توضیحات مورد تایید ما نیست و صرفا برای آگاهی شماست) :

الگوی high D (توسعه دهنده یا Developer)

این الگو به دلیل پایین بودن ۳ لایه دیگه به الگوی D خالص هم معروفه و به طور کلی بسیار آدم‌هایی چالش‌محور، هدفمند و اهل نتیجه‌ای هستن. همینطور از بقیه هم توقع دارن که مثل خودشون باشن و اگه بقیه توقعاتشون رو عملی نکنن کلی عصبانی میشن.

الگوی Di (نتیجه‌گرا یا Result Oriented)

این الگوها دارای اعتماد به نفس بسیار زیادی هستن و به همین دلیل از نظر دیگران انسان‌هایی متکبر و خودخواهی دیده میشن. به دلیل اینکه خیلی دوست دارن دیده بشن و سریعا از کارهای تکراری خسته میشن.

الگوی high Di (الهام‌بخش یا Inspirational)

(واقعا نمیدونم چرا اسم الهام‌بخش رو برای این گروه انتخاب کردن). این مدل‌ها دوست دارن که افکار دیگران رو به یک سمت هدایت کنن و سعی میکنن با متقاعدسازی، حرف خودشون رو پیش ببرن.

الگوی DC (خلاق یا Creative)

به سرعت فکر و عمل میکنن و قبل از انجام سعی میکنن تمام نتایج، مزایا و معایب ممکن رو درنظرن بگیرن، همینطور اون‌ها توی کار بسیار جدی هستن و خیلی به روابط فردی توجهی نمیکنن.

الگوی high i (ترویج دهنده یا Promoter)

که بعضا بهش ارتقا دهنده هم میگن بسیار با شوق و شور به دنبال ساخت روابط اجتماعی زیاد هستند و تعداد دوستان زیادی هم دارن.

الگوی iD (متقاعد کننده یا Persuader)

به دلیل برونگرایی زیاد، این‌ها در نگاه اول فروشنده‌های خوبی هستن چون که انرژی بالاشون شمارو تحت تاثیر قرار میده. از طرفی هم چرب زبون و خوش صحبت هستن.

الگوی iS (مشاور یا Counselor)

بسیار اهل مدارا با دیگران هستن و همینطور براشون مهمه که وقتی در یک جایگاه شغلی یا… هستن ازشون تقدیر و تشکر بشه.

الگوی iC (ارزیاب یا Appraiser)

در عین برونگرایی و خوش صحبتی، بسیار رسمی هستن و به کلماتی که میگن توجه زیادی میکنن. در عین حال استانداردهای بالایی هستن برای خودشون دارن.

الگوی S (متخصص یا Specialist)

برای بدست آوردن آرامش و داشتن کمترین اصطکاک با بقیه هرکاری میکنن و همینطور دوستان و شرکای وفاداری برای شما خواهند بود.

الگوی SD (بدست آورنده یا Achiever)

که بهش پیش برنده یا حتی کامیاب هم گفته میشه مسئولیت پذیری بالایی دارن و از سمتی به دلیل S بالا خیلی سخت‌گیر نیستن.

الگوی Si (نماینده یا Agent)

متعهد و هستن و با بقیه با احترام رفتار می‌کنن، همینطور در اغلب موارد اغلب به دیگران فکر می‌کنن و در نهایت به خودشون.

الگوی SCD (محقق یا Investigator)

به دنبال یه هدف ثابت، پیوسته و قدم به قدم در حال تلاش هستن و از اقدامات برنامه‌ریزی شده استقبال می‌کنند.

الگوی C (متفکر هدفمند یا Objective Thinker)

بر اساس تجزیه و تحلیل منطقی و موارد قابل مشاهده تصمیم می‌گیرن. همینطور دوست‌‌دار سیستم‌سازی و برنامه‌ریزی هستن.

الگوی CS (کمال‌گرا یا Perfectionist)

شعارشون اینه که اگه نتونیم کاری رو درست انجام بدیم پس چرا اصلا باید انجامش بدیم؟ با صبر زیاد تمایل به درست انجام دادن کارها دارن.

الگوی CIS (Practitioner یا متخصص)

حتی با نام تمرین‌کننده هم معروف هستن، نقش حمایتی در تیم رو ترجیح میدن به اینکه رهبر باشن و از جزئی از یک کل بودن لذت می‌برن.

روایی و پایایی این ۱۵ مدل متداول چقدره؟

طبق بررسی‌های زیادی که انجام شده این موارد در حال حاضر از هیچ روایی و پایایی معتبری برخوردار نیست. شاید در گذشته این موارد قابل اتکا بوده باشه اما در حال حاضر صرفا یک تئوری قدیمی محسوب میشه که خیلی کاربردی نیست.

ارتباط این ۱۵ مدل با نتایج برخی از تست‌های DISC

یکی از داستان‌های عجیب که مشکل رو چندین برابر می‌کنه تطبیق این ۱۵ مدل رایج، با نتایج برخی از تست‌های DISC هست. یعنی چی؟ یعنی یه عده‌ای اومدن با مطالعه این ۱۵ مدل رفتاری رایج DISC، تست‌هایی طراحی کردند که فقط شامل این ۱۵ مدل در نتیجه است! یعنی به جز این ۱۵ مدل نتیجه دیگه‌ای به شما نمیده و بعدش هم به این ۱۵ مدلی که خودشون توی تست درست کردن استناد میکنن و این یعنی افتادن درون یک چرخه معیوب باطل!

اشتباهات نمایشی در برخی از تست‌های دیسک

براس مثال فردی در نمودار اصلی خودش طبق درصدها، ابتدا الگوی D و بعد الگوی S داره (فرض کنیم۲ الگوی دیگه هم پایین هستن) و طبق این ۱۵ مدل DISC چون برخی الگوها (مثلا DS) تعریف نشده هستن، در نتیجه آزمون به شما الگو رو به صورت SD نشون میده یعنی S بیشتر از D هست (یعنی بلعکس) که خب این از لحاظ علمی و منطقی اشتباه هست. (یعنی به جای DS میاد SD رو نشون میده)

اشتباهات علمی در مدل های متداول DISC

چرا این ۱۵ مدل متداول، اشکال علمی و فنی داره…

بعضی از الگو‌های رفتاری رو نداره

اولین ایراد و بزرگ‌ترین ایرادی که به این ۱۵ الگوی متداول وارده اینه که بعضیارو داره و بعضیارو نداره (حالا به چه دلیل؟ واقعا مشخص نیست).

تکیف اون فردی که اول D بالا و بعد S بالا داره چیه؟ آیا همچین فردی نداریم؟ این ممکنه؟

معلوم نیست این آمار مربوط به چه زمان و چه مکانی هست

اینکه در جایی از دنیا یه عده‌ای تست بدن و ماهم بیایم بعد چندین سال همون متد رو در پیش بگیریم اصلا منطقی نیست. اطلاعات زیادی حتی در منابع خارجی درمورد اینکه در چه سال و از چه جمعیتی این نتیجه دراومده نیست و بنابراین خیلی نمیشه بهش توجه کرد. نمیشه که مثلا با آمار ۵۰۰ نفر که مثلا از اسکاتلند تست زده ما بیایم داخل ایران و اون موارد رو تدریس کنیم و براش تست دربیاریم چون الگوهای رفتاری کاملا یه جغرافیا مربوط هست.

ایراد علمی در تعریف‌ویژگی و نام‌گذاری برخی از مدل‌های ۱۵ گانه DISC

به طور مثال برای فردی که DC هست نام “Creative” یا “خلاق” رو گذاشتن (از این لینک میتونید مشاهده کنید) و خیلی از به ظاهر اساتید DISC ایران به همین دلیل توی آموزش‌هاشون میگن این الگوها بسیار خلاق هستن و… (دیدم که میگم!).

این موضوع از لحاظ علمی دیسک کاملا اشتباه هست چون خلاقیت مخصوص لایه i ما هست و لایه C ما، سیستمی و چارچوب محور هست (یعنی دقیقا برعکس خلاقیت!). حالا دلیل اینکه چرا این مدل رو که اتفاقا i پایین‌ترین الگوی اون هست رو به “خلاق” نا‌م‌گذاری کردن رو من نمی‌دونم اما هرچه که هست یا این تحقیق از ریشه اشتباه بوده و یا بد برداشت شده.

نتیجه گیری نهایی

در نهایت این موضوع رو میخواستم بگم که مثل همه‌ی علوم جهان، حرف‌های ضد و نقیض در مدل DISC هم هست ولی شما باید آگاه باشید و بدونید که:

  • اولا هرچیز که از وبسایت‌های خارجی بود لزوما درست و صحیح نیست. (بارها گفتم که از لحاظ محتوا در مبحث DISC ما به هیچ وجه عقب‌تر از کشورهای تراز اول جهان نیستیم و پا به پای اون‌ها داریم جلو می‌ریم)
  • دوما اینکه اگر هم یه تحقیقی در حوزه علوم انسانی در یک منطقه‌ای یک آمار مطرح کرد لزوما اون آمار برای یک منطقه دیگه با فرهنگ متفاوت مشابه نیست و ممکنه کاملا متفاوت باشه و صدق نکنه.

در این خصوص اگر سوال یا نظری دارید در قسمت نظرات برام بنوسید، شخصا به تمام موارد جواب می‌دهم 🙂

به این مقاله چه امتیازی میدی؟ 🙂

میانگین امتیازات ۵ از ۵

اشتراک‌گذاری این مقاله:

سید رضا ال طه
سید رضا ال طه
حدود 19 ساله که به آموزش و سخنرانی مشغولم و 8 ساله که با عنوان مستردیسک، به صورت تخصصی در حوزه رفتارشناسی با الگو DISC فعالیت میکنم و سعی میکنم با ترکیب دیسک در دنیای کسب‌و‌کار و خانواده، به آدم های بیشتری کمک کنم.
پرسش و پاسخ و نظرات شما

پس از پاسخگویی به سوالات شما، از طریق پیامک بهتون اطلاع داده میشه

5 دیدگاه برای “بررسی ۱۵ الگوی رفتاری متداول DISC، از شایعه تا واقعیت !

  1. حسن عبداله زاده گفته:

    با سلام.جذابیت و ملموس بودن این مدل باعث جذابیت آن شده و متاسفانه مبانی تحقیق کافی برای این مدل وجود ندارد.بهتر است اساتید دانشگاهی با کاربردی تر و ملموس کردن مدل هایی مثل پنج عاملی FFM مدل های علمی را جایگزین مدل های شبه علمی کنند.

    • سید رضا گفته:

      اشاره به «مدل‌های علمی» بعد از مدل‌هایی FFM این مفهوم رو می‌رسونه که چنین مدل‌هایی «علمی» هستند اما اینطور نیست، تمام این مدل‌ها و آزمون‌های مشهور شخصیت شناسی در زیر گروه «شبه علمی» قرار می‌گیرند. طبیعتا علمی بودن لزوما به معنای درست بودن نیست همانطور که غیر علمی بودن لزوما به معنای غلط بودن یه موضوع نیست. اما در بین همین مدل‌های «شبه علمی» مدل‌هایی که معتقد هستن رفتار انسان تغییری نمی‌کند یا انسان رو لزوما در چند دسته خاص و قطعی قرار می‌دهند مثل MBTI مدل‌های نا معتبرتری هستند و اما مدل‌هایی که انسان‌ها را در گروه‌ها و تیپ‌های مجزا تقسیم بندی نمی‌کند و صرفا سعی می‌کند مقدار یک رفتار (مثل میزان برونگرایی) را با با یک بازه از ۰ تا ۱۰۰ بسنجد مثل مدل DISC و مدل FFM که اشاره کردید، معتبر تر هستند. اتفاقا از این دسته بندی مدل دیسک و مدل پنج عاملی بسیار به هم شبیه هستند و حتی در برخی قسمت‌ها مشترک هستند اما قابل فهم بودن آن باعث شده در بین عموم استفاده شود.

  2. احمدرضا یوسف الهی گفته:

    استاد خیلی ممنونم عالی بود مرسی بابت این تحقیق های عالیتون منم دقیقا یکی از شک های زیادم همین الگو ها و اسم هایی که روشون گذاشته شده بود مرسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *